به مناسبت در گذشت دوست و استاد فرهیخته دکتر الله کرم لیراوی
معلم بود و مورخ و عشق مردم در دلش زبانه میکشید. نازنین مردی که از جنس مردم بود و برای آنان مینوشت،.
دکتر اللهکرم لیراوی نوشتن و نویسندگی را با فرهنگ مردم آغاز کرد. با گویش مردم رویش کرد و با تاریخ مردم ادامه داد. او را با قلمش شناختم و بارها با نوشتههای او به بندر زیبای ماهرویان سفر کردم و با تاریخ و تمدن سینیز و دیگر شهرهای باستانی منطقه آشنا شدم.
نخستین دیدار و آشنایی ما به تابستان ۱۳۶۵ بر می گردد. در آن روزگار فرهنگ مردم لیراوی و ثبت این فرهنگ دغدغهاش بود.
در سال ۱۳۸۱ که هفته نامه دریادلان را راه اندازی کردیم، از اولین کسانی بود که همکاریاش را با ما آغاز نمود و تا همین ماههای اخیر از خوانندگان مطالب و مقالاتش بودیم.
گاه گاهی که از بوشهر به دیلم سفر میکرد در مسیر راهش در گناوه توقفی میکرد تا لحظاتی میزبان سخنان شیرینش باشیم و محور گفت و گوهایمان بیشتر کتاب و نوشتن و تاریخ منطقه بود. از یک سال و اندی پیش که کرونا آمد کمتر و کمتر او را میدیدم اما همه دلخوشیامان این بود که هرچند وقت یک بار صدایش را از طریق تلفن همراه میشنیدم تا اینکه هفته قبل آقای نیسنی تماس گرفت و خبر بستری شدنش را داد ولی همه امیدوار بودیم که استاد لیراوی لحظات سخت بیماری را پشت سر بگذارد.
چند ماه پیش در پیامی برای دوستی نوشتم که با آمدن کرونا همدیگر را گم کردهایم و امروز برای یک لحظه فکر کردم که تو را گم کردهایم اما بر خودم نهیب زدم که تو گم نمیشوی و همواره پیدا و درخشانی. پیدایی در واژه واژه کتابهایت؛ پیدایی در تاریخ و فرهنگ استان بوشهر و در تمدن مردم منطقه همواره میدرخشی، هر چند که به ظاهر تو را نداریم.
امیدوار بودم که بیایی و از مرز کرونا بگذریم و یک بار دیگر در گندمزارهای لیراوی و حیاتداود خود را غرق کنیم .
امیدوار بودم که بیایی و یک بار دیگر از ورزش و بازیهای منطقه و آداب و رسوم مردم بنویسی. بیایی و از تاریخ و فرهنگ مردمی بنویسی که در میان آنها بالیده بودی و برای آنها و از عشق آنها می نوشتی اما مرگ چه ناغافل میآید و داغت را بر دل ها مینشاند و امروز این داغ و این غم و این مصیبت را به خودمان، به مردم استانمان، به مردمان بلوک لیراوی و شهرستان دیلم، به خانواده گرامی ات، به فرزندان و برادرانت تسلیت میگویم.
غلامرضا کرمی