ابراهیم کازرونی - بندر دیلم

به نام خدا.
درسوگ.استاد،الله کرم لیراوی.

موج غم امدبه شهرستان من
هم به شهرستان وهم استان من

اسمان شهرمن درسوگ و غم
کهکشان پرزنورش گشته  کم

ای دریغ،الله کرم رفت ازجهان
دیده ی بینای ما رفت از میان

دشت لیراوی زغم ماتم گرفت
قلبهامان تک به تک راغم گرفت

افتخارشهرما لیراوی والا تبار
بر دل و جانم شده غم بی شمار

کی توانم همچو وی پیدا کنم
تا که همره بر دل شیدا کنم؟

رهرو راه ادب،تحقیق و علم
مهربان بامردم و دریای حلم

همچو موجی از دل دریا برفت
همچو معشوق ازبر شیدا برفت

همرهش کردم همه جان و دلم
کی رود یادش ز جان و منزلم

همچومروارید رخشان درصدف
شهر من دارد ورا چون گل به کف

اسمان شد ازوجودش مفتخر
چون ستاره نور.پاشد،سربه سر

خاندانش رابگویم تسلیت
هم زجان ودل،همی ازمعرفت

 یاد وراهش،جاودانه باد!

ابراهیم کازرونی