غلامحسین کرمی

به‌یاد استادم دکتر الله‌کرم لیراوی

مهرماه ۱۳۶۷ دانش‌آموز پایه دوم مدرسه راهنمایی قدس بودم. قرار شد به قید قرعه تعدادی به مدارس هدایت و مدرس فرستاده شوند. نام من برای مدرس درآمد. ناخرسند و غافل از تقدیر رفتم و پای در مدرسه راهنمایی مدرس گذاشتم. آن روز اولین بار چشم در چشم آقای مدیر شدم و آغاز من با حضرت استاد بود. مرا می‌شناخت و بسیار مهر می‌ورزید که برای آن دانش‌آموز نوجوان به حلاوت عسل بود. همان سال از سه نفر سهمیه اردوی دانش‌آموزی مدارس راهنمایی دیلم به نیشابور به لطف استاد یکی من بودم.

گذشت و من دبیرستانی شدم و استاد نیز دبیرمان شد.‌ تسلط علمی بی‌نظیر و حوزه مطالعاتی وسیعی داشت. رابطه ما از معلم و شاگردی فراتر بود، بچه‌های کلاس به مزاح من و اسماعیل را وزیر دست راست و چپ استاد خطاب می‌کردند و این احساس زیبا علیرغم مصائب زندگی، محیط دبیرستان را برایم دلچسپ می‌کرد. گاهی اوراق امتحانی بچه‌ها را برای تصحیح به من می‌داد و می‌دانستم همانند روحیه مداراجوی ایشان نباید در نمره سخت‌گیری کنم.

سال‌های دبیرستان تمام شد و من راهی دانشگاه شدم و پیشرفت‌های علمی استاد استمرار داشت و هر روز پرآوازه‌تر.

استاد اگرچه مدارج علمی را تا مقطع دکترا ادامه داد و به پایان برد، اما توانایی و نبوغ علمی‌اش بویژه در حوزه تاریخ و ادبیات و دین و الهیات و فرهنگ عامه ورای تحصیلات دانشگاهی‌اش بود و عمق آگاهی و دانش و احاطه علمی‌شان از تالیفات متعدد ایشان قابل درک است.

استاد سال‌های دور یکی از کارشناسان نام آشنای برنامه فرهنگ مردم در رادیو سراسری بود و از خاطراتم پست نامه‌ها و مکاتبات‌شان به آن برنامه در همان روزگاران درس و مدرسه است. استاد در سال‌های اخیر نیز نقشی برجسته در معرفی تاریخ بومی و فرهنگ محلی در برنامه‌های صدا و سیمای بوشهر داشتند.

در تمام این سال‌ها خاطرات تلخ و شیرین ادامه داشت و مهربانی‌های استاد بی‌پایان. تا امروز که پس از چندین روز دلهره کشنده در علاقمندانش، بالاخره استاد آسمانی شد و به سرای جاوید بار سفر بست.

استاد دکتر الله‌کرم لیراوی مرد آرام و پرشور و اندیشمند دیارم و استاد فرهیخته‌ام رفت، اما یاد و نامش و آثار فرهنگی‌اش جاودان است. اکنون مرور بیش از سی سال خاطره و مهر و عشق استاد، درد و شرر به جانم افکنده و بی‌تابم نموده است.
 
اگرچه خود داغدارم، اما به محضر شریف خانواده مکرمش بویژه استاد گرامی‌ام جناب دکتر عباس لیراوی و همه وابستگان و دوست‌داران حضرت استاد تسلیت عرض می‌کنم.

دستم را بگیر، چشمت را ببند. با من گریه کن، همراهم بخند.
درود و بدرود استاد. دانش‌آموزت.
غلامحسین کرمی

اول مهرماه ۱۳۶۷- نهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰